- به طور غیر بیانی
غير معبرةٍ
معنی به طور غیر بیانی - جستجوی لغت در جدول جو
- به طور غیر بیانی
Inexpressively
- به طور غیر بیانی
de manière inexpressive
- به طور غیر بیانی
без виразу
- به طور غیر بیانی
בצורה חסרת הבעה
- به طور غیر بیانی
ausdruckslos
- به طور غیر بیانی
بغیر تاثرات کے طور پر
- به طور غیر بیانی
অভিব্যক্তিহীনভাবে
- به طور غیر بیانی
kwa njia isiyokuwa na hisia
- به طور غیر بیانی
ifadesiz bir şekilde
- به طور غیر بیانی
표현 없이
- به طور غیر بیانی
表情なく
- به طور غیر بیانی
बिना अभिव्यक्ति के
- به طور غیر بیانی
bez wyrazu
- به طور غیر بیانی
secara tanpa ekspresi
- به طور غیر بیانی
без выражения
- به طور غیر بیانی
uitdrukkingsloos
- به طور غیر بیانی
inexpresivamente
- به طور غیر بیانی
inexpressivamente
- به طور غیر بیانی
inexplicavelmente
- به طور غیر بیانی
无表情地
- به طور غیر بیانی
อย่างไร้การแสดงออก
